عباس ابافَت معروف به “خالو عباس” در شهریور سال ۱۳۳۲ در جزیرهی هرمز به دنیا آمد. زمانی که تنها دو سال داشت پدر و مادرش به دلیل اختلافاتی که داشتند از هم جدا شدند و سرپرستی عباس به مادربزرگ پیرش رسید.آن طور که عباس خود به خاطر میآورد، یک شب در نیمههای شب با احساس تشنگی از خواب بیدار میشود و از مادربزرگش یک لیوان آب میخواهد. مادربزرگش هم از فرط خواب آلودگی و خستگی سیلی محکمی به او میزند. از فردای آن روز، عباس مدام احساس سردرد میکند و هر روز هنگام غروب چشمانش تار میشود. این سردردها و تاری چشمها ماههای زیادی ادامه پیدا میکند تا زمانی که چشمهای او برای همیشه نابینا میشود.
عباس که پس از آن تا یک سال تنها و خانهنشین میشود در نهایت راهی برای آرام گرفتن پیدا میکند: صدای ساز «جفتی» همسایه. با گوش دادن به صدای ساز همسایه، علاقهی او به نواختن این ساز بیشتر میشود و به سختی برای خودش یک نی (نیمی از ساز جفتی) میسازد. یک سال با همان نی که رفیق تنهاییاش شده بود مینوازد تا موفق میشود سازش را کامل کند. عباس تا سن ۱۵ سالگی در خانه و تنها برای دل خودش ساز میزد. بعد از آن با حضور در مراسم عروسی و جشنهای محلی در نواختن خبره میشود و کم کم غم نداشتن چشمهایش را فراموش میکند.
عباس ابافت سابقه حضور در فیلم "جزیره رنگین" را به عنوان بازیگر در کارنامه هنری خود دارد.
1393