نرگس محمدی در فیلم خائن کشی نقش بسیار خوبی را ایفا کرده است. وی در مورد این فیلم صحبت هایی کرده است که در ادامه به آن خواهیم پرداخت :
نرگس محمدی گفته است همیشه با بچه ها شوخی میکردم که هر وقت با آقای کیمیایی بازی کنم دیگر جواب سلام هیچکدام شما را نمیدم، واقعا این اتفاق افتاد و فکر کنم خدا خیلی منو دوست داشت و این لطف نصیب من شد که در فیلم خائن کشی مسعود کیمیایی بازی کنم.
نرگس محمدی در مورد تماشای فیلم های مسعود کیمایی گفته که از فیلم های سرباز جمعه به بعد همه فیلم های مسعود کیمیایی را بر روی پرده دیده ام و فیلم قیصر و گوزن های مسعود کیمیایی را خیلی دوست داشتم. فیلم های قبل از آن را به دلیل سنم نتوانستم بر روی پرده ببینم و آنها را در نمایش خانگی دیدم.
نرگس محمدی در مورد مادرش این گونه گفته که مادرم در قسمت فرهنگ و مردم صدا و سیما مشغول به کار بوده و هر وقت از خانه خارج میشد برام فیلم میگذاشت تا از سرکار برگردم… همیشه با مادرم به سینما میرفتم… مادرم عشق سینما داشت… وقتی مادرم از سرکار برگشت با من تماس میگرفت و میگفت همدیگر را در سینما میبینیم… من خودم سوار ماشین میشدم و بدون ترس به سینما میرفتم
نرگس محمدی از علاقه اش به بازیگری این گونه گفته که من هیچ وقت از بچگی نمیخواستم که بازیگر شوم چون شناختی به سینما نداشتم ولی آنقدر فیلم میدیدم که علاقمند به سینما شدم…
در شش سالگی فیلم بن هور را دیدم، خیلی فیلم هندی میدیدم… در یک سفر به هند رفتم و انتظار داشتم وقتی وارد هند میشوم با صحنه ای مواجه شوم که در و دیوار پر از پوستر فیلم باشد… خیلی گشتم ولی فیلم فروشی پیدا نمیکردم… با تلاش فراوان یک مغازه پیدا کرده و تمام فیلم های راج کاپور را خریداری کردم…
در فیلم های ایرانی، فیلم های آقای مهرجویی را دوست داشتم و فیلم های آقای جیرانی را هم خیلی علاقه داشتم که ببینم. فیلم قرمز را 3 بار در سینما دیدم. دانشگاه من بین سینما فرهنگ بود و بین کلاسها هر وقت فرصت داشتم به سینما میرفتم.
تحصیلات من در رشته پرستاری میباشد. مادرم به من گفته بود تو فقط دانشگاه قبول شو بعدش میتوانی به کلاس بازیگری بروی… مادرم گفت مهم نیست چه رشته ای قبول میشوی. پس از قبولی در دانشگاه به موسسه کارنامه رفته و در این موسسه ثبت نام کردم. استاد من در آن زمان آقای پیام دهکردی، خانم نصیریان، آقای رحمانیان، امیر پوریا بوده است. در سر کلاس یکی از بچه های کلاس در حوزه کار میکرد و با آن آشنا شدم. وی مرا به یک کار تئاتری عرفی کرد و اولین کار من یک نقش در تئاتر بود و سپس در فیلم ریسمان باز مهرشاد کارخانی شرکت کرده و سپس فیلم آناهیتا و …. شروع کار بنده بوده است.
ماجرای حضور من در سریال ستایش خیلی جالب بود. من به واسطه آشنایی با خانم میترا حجار در فیلم آناهیتا به این سریال معرفی شدم. کارگردان این سریال چندین بار عوض شد که در نهایت آقای سلطانی کارگردانی کار را برعهده گرفتند. حتی نقش من را هم خانم شیلا خداداد قرار بود بازی کنند. آقای زرین کوب که تهیه کننده این سریال بودن در موفقیت من در سریال ستایش بسیار نقش داشتند. سریال ستایش در مشهور شدن من بسیار نقش داشت.
شهرت خیلی لذت بخش میباشد ولی بعضی از موقع ها آدم اذیت میشود که این به خودخواهی خود ما برمگردد. چون ما دوست داریم آزاد باشیم..
در مورد نقشم در خائن کشی باید بگویم نقش من در خائن کشی هیچ فرقی نمیکرد و فقط میخواستم در کار باشم. هر کسی دلش میخواهد با آقای کیمیایی کار کند.
من با هیچ شخصی بجز علی اوجی نمیتونستم زندگی کنم… چون حرف شما را میفهمد و شما را درک میکند.